درسهایی از تاریخ سینما؛


تاریخچه ظهور داستان در سینما


"مه‌لی‌یس" به تناسب شغلش با سینما به عنوان یک جادوی جدید رفتار کرد. او اولین کسی است که ترجیح می‌دهد به جای استفاده از دوربین برای ثبت وقایع روزمره، از دوربین برای نمایش چیزی فکر شده استفاده کند و به نوعی اولین کارگردان مشخصا داستانگوی سینماست.



لومیرها از آنجایی که به قاعده کارخانه‌دار بودنشان از امور مربوط به تجارت سر در می‌آوردند، تا چند سال نه دوربین خود را به کسی فروختند و نه امتیاز ساخت آن را به کسی واگذار کردند. آنها دستیارانی را از طرف خودشان به همراه دوربین‌ها به کشورهای مختلف می‌فرستادند که وظیفه‌شان پخش فیلمهای برادران لومیر و گاه ضبط فیلمهایی به سیاق و سلیقه مشتریان از کشور مقصد و پخش آنها برای تماشاگران همان کشور بود. برادران لومیر از 1905 به بعد فیلم نساختند. آنها که به سینما نگاهی از سر اختراع یک سرگرمی جذاب داشتند و بعد از مدتی آن را کنار گذاشتند. آنها اولین فیلمی که به نوعی با فکر قبلی و با بهره گیری حداقلی از ساخت آگاهانه و مبتنی بر داستانی فکر شده، بازی کنترل شده و در واقع چیزی غیر از مستندهای صرفا فیلمبرداری شده در تاریخ سینما را با عنوان "باغبان آب پاشی شده" ساختند. در این فیلم باغبانی را می‌بینیم که مشغول آب دادن یک باغ است و پسری که پایش را روی شلنگ می‌گذارد و باعث خیس شدن باغبان می‌شود.

اما کسی که در این سالها به عنوان اولین فرد تاثیر گذار بر ماهیت سینما شروع به فعالیت می‌کند. "ژرژ مه‌لی‌یس" است؛ یک تماشاخانه‌دار در پاریس که خودش نیز شعبده باز بوده و در تماشاخانه‌اش برنامه‌های شعبده بازی و نمایشی برای مردم اجرا می‌کرده است. او جزو اولین بینندگان اولین نمایشهای برادران لومیر بود و از همان مواجهه‌های اولیه به شدت به سینما علاقه‌مند شد. "مه‌لی‌یس" به تناسب شغلش با سینما به عنوان یک جادوی جدید رفتار کرد. او اولین کسی است که ترجیح می‌دهد به جای استفاده از دوربین برای ثبت وقایع روزمره، از دوربین برای نمایش چیزی فکر شده استفاده کند و به نوعی اولین کارگردان مشخصا داستانگوی سینماست. او شعبده‌هایش را جلوی دوربین آورد و اولین حقه‌های سینمایی را اختراع کرد. مانند قرار دادن یک شیء جلوی دوربین و فیلم برداری از آن و سپس، قطع فیلمبرداری و جابجایی آن شیء و ادامه دادن فیلمبرداری، به نحوی که در نمایش پشت سر هم تصویر به نظر می‌رسد شیء غیب شده است و به این ترتیب، اولین "تروکاژ" سینمایی نیز اختراع شد. "مه‌لی‌یس" یک نمونه از ‏دستگاه کینه‌توسکوپ ادیسون را از آمریکا وارد کرد.او در ادامه با واسطه‌گری یکی از دوستانش یک دستگاه "سینماتوگراف" لومیر را از ‏انگلستان خرید و با مطالعه ساختمان این دو نمونه، دوربین فیلمبرداری و آپارات نمایش خودش را ساخت، و بیش از پنج سال ‏با این دستگاه سرهم‌بندی شده به تجربه ثبت تصاویر متحرک پرداخت. از جمله تکنیکهایی که او برای اولین بار اختراع می‌کند رنگ آمیزی فیلمهاست. او بعضی نقاط از فریم فیلمها را تک به تک در لابراتوار رنگ می‌کرد تا در اکران رنگی دیده شوند. از دیگر تکنیک‌های اختراعی او نور دهی چندباره به فیلم بود. در این تکنیک بخشی از لنز پوشانده می‌شود و بنابراین هنگام ضبط تصویر، بخشی از فیلم نور نمی‌بیند و در مرتبه دوم با پوشاندن بخش اولی که بر رویش فیلم ضبط شده، بر روی بخش نور ندیده فیلم تصویر دیگری ضبط می‌شود و هنگام پخش، دو تصویر کنار هم دیده می‌شوند. او همچنین برای اولین بار "اسلوموشن" و "دیزالو" را نیز خلق کرد.

"سفر به ماه" اولین فیلم علمی تخیلی تاریخ سینما تلفیقی از داستان "سفر به ماه" ژول ورن و "اولین انسانهای روی ماه" نوشته "اچ جی ولز" بود که "ژرژ مه‌لی‌یس" آن را در 1902 ساخت. البته "مه‌لی‌یس" در 1898 فیلمی سه دقیقه‌ای به همین نام ساخته بود که به نوعی تمرینی برای این اثر چهارده دقیقه‌ای به حساب می آمد. معروف‌ترین صحنه این فیلم نیز تصویر سفینه‌ای است که در چشم ماه فرود آمده است. فیلمهای "مه‌لی‌یس" به واسطه تکنیک‌های بدیع به نسبت زمان خود که حتی داستان نیز جزو آنها به حساب می‌آمد بسیار جذاب و پر بیننده از کار درآمدند. مه‌لی‌یس قصد داشت فیلمش را در کشورهای دیگر نیز اکران کند و از این راه پولی به جیب بزند که از جمله این کشورها امریکا بود. اما ادیسون مخفیانه کپی‌های قاچاقی از فیلم تهیه کرد و آنها را در امریکا نشان داد و از این راه، تمام درآمد فروش فیلم را به شکلی غیر قانونی به جیب زد و در نهایت باعث شد "مه‌لی‌یس" دچار ورشکستگی شود.نکته مهم این که هنوز در این دوران و در فیلمهای چند سال اول تاریخ سینما چند مشخصه ثابت وجود دارد؛ دوربین حرکت ندارد. فیلمها بلند نیستند و کارگردان نیز دخالت چندانی در امر ساخت ندارد. در واقع همه چیز طبق ایده اولیه پیش می‌رود و در ساخت، چینش دقیق و منظمی مد نظر نیست. به همین دلیل نیز ساخت فیلمها چندان زمان بر نیستند و فیلمهای تک یا چند حلقه‌ای با سرعت بالا تولید و پخش می‌شدند.در همین دوران "شارل پاته" در فرانسه "کمپانی پاته" را تاسیس می‌کند و این کمپانی در کنار کمپانی گومون و چند کمپانی دیگر تبدیل به کمپانی‌های بزرگ تهیه و توزیع فیلمهای سینمایی می‌شوند. کمپانی پاته یکی از قدرتمندترین کمپانی‌های سالهای آغازین سینماست که موفق می‌شود فیلمهای زیادی تولید کند و حتی با موفقیت آنها را در کشورهای دیگر و از جمله امریکا نیز اکران کند. حجم فیلمهایی بلند و کوتاهی که این کمپانی در دوران اوج فعالیتش از 1896 تا 1923 تولید و توزیع کرد به بیش از پنج هزار عنوان می‌رسد. از جمله اولین هنرمندانی که در آن دوره از طریق پاته به شهرت رسیدند "مکس لندر" بود. "مکس لندر" جزو اولین فیلمساز بازیگران تاریخ سینما و جزو ابداع کنندگان کمدی در سینما بود. او فیلمهای کمدی می‌ساخت و اولین بازیگری است که نامش به عنوان کارگردان در عنوان بندی ابتدایی فیلمی آمده است. لندر کمدیی‌هایی با حال و هوای فرانسوی می‌ساخت که در آنها نگاهی اجتماعی نیز به چشم می‌خورد و چندان خبری از بزن و بکوب‌های کمدی‌های امریکایی نبود. خودش نیز معمولا در آنها نقش یک جنتلمن پولدار و شیک را بازی می‌کرد. لندر در یکی دو سال حدود چهارصد فیلم ساخت و این فیلمها در کشورهای مختلفی به نمایش درآمدند. به نوعی می‌توان او را اولین ستاره بین‌المللی سینما نامید. لندر کسی بود که چاپلین او را استاد خود نامیده بود و وقتی لندر در 1925 خودکشی کرد، چاپلین یک روز تمام استودیوی خود را در احترام به او تعطیل کرد.

در همین سالها ادیسون نیز که تازه به ارزش اختراعش پی برده بود شروع به ساختن فیلمهای کوتاهی از اتفاقات واقعی به قیاس فیلمهای برادران لومیر و به نمایش درآوردن آنها به قصد کسب درآمد کرد. او دستیارانی را تربیت کرده بود که هر کدام مشغول ساخت فیلمهای کوتاه بودند. یکی از معروف‌ترین آنها "ادوین اس پورتر" بود. ادوین اس پورتر جزو دستیاران مورد علاقه ادیسون بود و اگر چه از 1898 شروع به فیلمسازی کرد، اما اولین اثر مهم او که باعث شده نامش تا به امروز در بیشتر کتابهای تاریخ سینما ماندگار شود "زندگی یک آتش نشان امریکایی" در 1903 است. فیلمی که می‌توان آن را "تولد تدوین" به معنای امروزی در سینما دانست.