در آستانه اکران "شوالیه تاریکی برمی‌خیزد The Dark Knight Rises "


بزرگان هالیوود از بتمن کریستوفر نولان می‌گویند:


چه تاثیری بر جهان سینما گذاشت؟/تیم برتون، وس اندرسون و...پاسخ می‌دهند +

تصاویر- پوستر و کاور فیلم  و فیلمسازان



در حالی که همه دنیا منتظر اکران آخرین فیلم از سری فیلم‌های «بتمن» به کارگردانی کریستوفر نولان هستند، مجله امپایر در آخرین شماره خود پرونده مفصلی برای این فیلم تدارک دیده است. نولان تا امروز سه قسمت از فیلم‌های بتمن را کارگردانی کرده: «بتمن آغاز می‌کند»، «شوالیه تاریکی» و «شوالیه تاریکی برمی‌خیزد». در این مطلب از کارگردانان و فیلمنامه‌نویسان مشهور هالیوود درباره بزرگترین فیلم دنباله‌دار ابرقهرمانی تاریخ سینما سوال شده، اینکه نسبت به «بتمن» و بخصوص بتمن‌های نولان چه حسی دارند و چه چیزی از آنها یاد گرفته‌اند.


آدام مک‌کی (کارگردان: Anchorman)



«شوالیه تاریکی» بهترین فیلم ابرقهرمانی است که تا به حال ساخته شده. من فیلم‌های ابرقهرمانی دیگر را دیده‌ام که تلاش می‌کنند کاملا واقع‌گرایانه بنظر برسند. آنها کاملا سرگرمی و اسطوره‌پردازی را فراموش می‌کنند. و بعد فیلم‌های دیگری دیده‌ام که بیش از حد به جنبه کارتونی ماجرا پرداخته‌اند. اما نولان با دقت ریاضی‌واری که دارد هر دوی این‌ها را با هم ترکیب می‌کند. روش او در فیلمبرداری خیلی قدیمی و در عین حال خیلی مدرن است. او از تکنیک‌های از مد افتاده با ایده‌های مدرن استفاده می‌کند. شگفت‌انگیز است.


تیم برتون (کارگردان: بتمن، بتمن بازمی‌گردد)



من «بتمن»های کریستوفر نولان را دوست دارم. به نوعی من را به خنده می‌اندازد چون خود من چیزهایی دارم که باعث می‌شود بیش از اندازه تیره و تار نگاه می‌کنم و حالا با فیلم‌ها او، انگار یکی به من می‌گوید: «تو خوش شانسی!» و خب فیلم‌هایی مانند «بتمن» باید هم همین‌طور باشند. آرزویم این است که مجبور نبودم انقدر در دل بدبختی‌ها و رنج‌ها بروم. چنین فیلم‌هایی نباید حال و هوای تلخ و سیاه داشته باشند. فرض بر این است که کمیک بوک‌ها سبک باشند. من کاری را که می‌خواستم انجام دادم و در آن زمان خیلی هم متفاوت بنظر می‌رسید. اما آنچه ما انجام دادیم حالا دیگر تبدیل به یک چیز خیلی نرمال و طبیعی شده است.

 
دیوید کپ (نویسنده: پارک ژوراسیک، ماموریت غیرممکن، اسپایدرمن و کارگردان: stir of ehoes)



من دو پسر دارم و تماشای آنها هر بار موقع دیدن «شوالیه تاریکی» برایم خیلی جالب و مجذوب‌کننده بود. فیلم را با حسی از احترام می‌دیدند. انگار واقعا این فیلم «پدرخوانده» نسل آنهاست. قطعا این یک فیلم مهم و پایه‌ای برای پسرهای نوجوان این دوره و زمانه است. اگر بهتان بگویم که دلیلش را می‌دانم، دروغ گفته‌ام. مثل نوری است که از یک بطری بیرون می‌آید و شما هیچ‌وقت نمی‌توانید توضیحش بدهید. فیلمنامه فوق‌العاده، بازی‌های سطح بالا....انگار این فیلم کاملا به جایی یا چیزی متصل و مربوط است که قدرتش را از آن می‌گیرد.

 
روپرت ویات (کارگردان: خیزش سیاره میمون‌ها)



فکر می‌کنم تماشاگران، به ویژه در آن زمان بخصوص، با یک حقیقت قطعی روبه‌رو شدند: جنگ‌های خارجی، اقتصاد متزلزل....و بازیگری که نقش بدمن ماجرا را بازی می‌کرد ناگهان و حتی پیش از آنکه فیلم به بازار بیاید، در اثر یک واقعه تراژیک و غمبار می‌میرد. همه این‌ها با هم ترکیب می‌شود تا فیلم را تبدیل به اثری مربوط به زمان و دوره خودش کند. موقع ساختن فیلم «خیزش سیاره میمون‌ها» من دائما به «شوالیه تاریکی» ارجاع می‌دادم. امیدم این بود که مردم این ایده را درک کنند که ما می‌خواهیم فیلمی بسازیم که واقعا با جهان امروزمان به چالش برخیزد. کمپانی برادران وارنر، بخصوص در رابطه با «شوالیه تاریکی» و کریستوفر نولان کار بزرگی انجام داده‌اند. آنها باعث شدند تا بقیه استودیوهای فیلمسازی هم به دیگر فیلمسازان فرصت دهند تا درام‌های واقعا هوشمندانه و شخصیت‌محور با کاراکترهای عمیق، در چنین مقیاس و اندازه‌ای بسازند و قصه‌شان را تعریف کنند.

 
وس اندرسون (کارگردان: rushmore و قلمرو طلوع ماه)

به طور کلی من از کارهای کریس نولان لذت می‌برم اما نکته اینجاست که نسخه بلو-ری«شوالیه تاریکی» را اخیرا تماشا کردم. در نسخه بلو-ری امکانی وجود دارد که شما می‌توانید سراغ هر کدام از صحنه‌های فیلم بروید و پشت صحنه ساخت و تولید آن را ببینید. دیدن شیوه کار تیم نولان سر صحنه فیلمبرداری باعث می‌شود که من به شدت احساس کنم آدم غیر حرفه‌ای هستم. هیچ چیز دیگری در جهان چنین حسی به من نمی‌دهد. کنترل‌های از راه دور ماشین‌ها را کوچک و کوچک‌تر جلوه می‌دهند. آنها هر تکنیکی را که فکر کنید؛ به کار می‌گیرند. کافی است در تریلر فیلم تمرینات آنها در وسط صحرا را ببینید پیش از آنکه در شیکاگو انفجار به راه بیندازند. سکانسی هست که مردی از بالای یک آسمانخراش پایین می‌پرد. گروه صحنه پرش را تمرین می‌کنند اما برای نسخه اصلی فیلم آن را به روش CG(گرافیک کامپیوتری) گرفتند. خب اینجا قطعا همه می‌پرسند: اگر قرار بود در نسخه نهایی از CG استفاده کنید چرا واقعا صحنه پرش از ساختمان را تمرین کردید؟ و جوابشان این است: ما می‌خواستیم این صحنه را به عنوان مرجع داشته باشیم. خدای من! کریس نولان فوق‌العاده است. فیلم موردعلاقه من از او «ممنتو» است اما چیزی که من واقعا دوست دارم این است که یاد بگیرم چطور این کارها را انجام دهم.

 
زاک اسنایدر (کارگردان: نگهبان و مردی از فولاد)



کریس با «شوالیه تاریکی» کاری کرد که اسطوره‌پردازی برای ما معنی و مفهوم پیدا کند. بتمن دیگر فقط یک مرد در پوشش خفاشی نبود. او خود ماست. اما این چیزی نیست که تکرار شود، چون لحن و حال و هوا جلو می‌روند و تغییر پیدا می‌کنند. «شوالیه تاریکی برمی‌خیزد» ممکن است بتواند آن تجربه را تکرار کند اما بقیه فیلم‌های ابرقهرمانی نمی‌توانند برای اینکه آنها لذتبخش نیستند و موقع دیدن‌شان خوش نمی‌گذرد. لحن آن فیلم «شوالیه تاریکی» ماورای همه فیلم‌ها بود. فیلمی بود که هر کسی می‌توانست ببیند و بگوید: «من بلافاصله متوجه روند اسطوره‌پردازی آن شدم.»


گرت ادواردز (کارگردان: هیولاها)



وقتی «شوالیه تاریکی» را به عنوان یک فیلمساز با دید تحلیل‌گرایانه‌تری دیدم، شدم که روند اتفاقات(و نه فقط داستان فیلم) دقیقا خلاف چیزی پیش می‌رود که ما انتظارش را داریم. مثلا در طول فیلم صدای موسیقی شنیده می‌شود اما دقیقا سر صحنه‌های پرفشار تعقیب و گریز، موسیقی را بیرون کشیده‌اند و این کار تاثیر غریبی به جا می‌گذارد. باعث می‌شود که آن سکانس‌ها هیجان‌انگیزتر، قابل‌باورتر و زمینی‌تر بنظر برسند. جزییاتی مانند این است که سبب می‌شود این فیلم از سایر بلاک‌باسترها و فیلم‌های موفق و پرفروش گیشه فاصله زیادی داشته باشد. و من واقعا خوشحالم که فیلم به چنین موفقیت عظیمی دست یافت چون دیگر هیچ استودیویی نمی‌تواند مخاطبانش را دست کم ‌بگیرد.


پیتر برگ (کارگردان: Hancock و نبرد ناو)



کریستوفر نولان یک مهارت خیلی خاص دارد. او دیدی قوی و لحنی منحصر به فرد دارد، منظورم این است که او لحنش را با «ممنتو» پیدا کرد و بعد هم دیگر هیچ‌گاه آن را رها نکرد. او یک استعداد واقعی است و من فکر می‌کنم شما باید دلیل موفقیت «شوالیه تاریکی» را در نگاه خلاقانه وی پیدا کنید. کاری که او با هیث لجر کرد، از گریم گرفته تا بازی، واقعا آدم را مسحور می‌کند. کریستوفر نولان بینشی را در این فیلم به نمایش گذاشت که هیچ کس دیگری بخصوص در چنین فیلم‌هایی از خودش چنین چیزی نشان نداده بود.


نیل مارشال (کارگردان: هبوط و centurion)



اگر بخواهم صادق باشم باید بگویم اولین باری که فیلم را دیدم، اصلا فکر نمی‌کردم به چنین موفقیت عظیمی دست پیدا کند. اولین تاثیری که روی من گذاشت این بود که بنظرم خیلی فیلم پرگویی آمد و بیشتر از آنکه به نفعش باشد، جدی بود. بعد چند بار دیگر روی بلو-ری فیلم را دیدم و آن را از دو جهت تحسین کردم: یکی بعد فنی سینمایی آن و دیگری هوش سرشاری که در ساخت آن به کار رفته. مطمئنا فیلم سبکسرانه احمقانه‌ای نیست. و فکر می‌کنم همین هم به آن چنین جاذبه پایدار و ماندنی داده است.  البته که فیلم فقط داستان مردی است که لباس خفاش‌ها را می‌پوشد اما خب باید بگویم این فیلم هوشمندانه و زیبایی است درباره مردی که لباس خفاش‌ها را می‌پوشد!قطعا عیار بلاک‌باسترهای مدرن را بالا برده است. شاید حتی زیادی هم بالا برده چون تا به امروز فیلم‌های کمی توانسته‌اند حتی به آن نزدیک شوند.


درو گودارد (کارگردان: کلبه‌ای در جنگل)



بزرگترین و فوق‌العاده‌ترین شخصیت شریر تاریخ سینما جوکر است. او همیشه روی پرده حضور داشته و راستش من هیچ کس را نمی‌شناسم که نقش‌آفرینی هیث لجر در نقش جوکر را فراموش کرده باشد. این نقشی است که تا آخر عمر در مغز همه تماشاگرانش حک شده. چیزی که من خیلی در مورد کریس تحسین می‌کنم این است که او از حرف زدن از موضع بالا با تماشاگرانش نمی‌ترسد. در واقع این را به حرف زدن از موضع پایین ترجیح می‌دهد. او فیلم‌های زیبا و شیک و هوشمندانه می‌سازد و این‌ها چیزهایی است که تاکنون در ژانر ابرقهرمانی از آنها استفاده نمی‌‌کردند.

 

و : کوین فیگ (رییس بخش تولید استودیوهای مارول)

موفقیت و کیفیت «شوالیه تاریکی» برای مارول به همان اندازه اهمیت دارد که برای افرادی که درگیر ساخت فیلم بوده‌اند. به تابستان 2008 که برمی‌گردم می‌بینم که ما دوفیلم «شوالیه تاریکی» و «مرد آهنی» را در دو کفه ترازو داشتیم و باید بگویم که هر دوی آنها خوب پیام‌شان را منتشر کردند: «این یک جریان زودگذر نیست، این ژانر در سینما باقی خواهد ماند.» بعد از «شوالیه تاریکی» ما در این دام نیفتادیم که بگوییم: «اوه مخاطبان جهان‌های تاریک را دوست دارند، پس کاپیتان آمریکا یا ثور را تیره و تلخ بسازیم.» اما فکر می‌کنم این نشانه‌ای بود که چقدر فیلم‌های این ژانر می‌توانند گسترده و متنوع باشند. من این را در مورد همه فیلم‌هایی می‌گویم که از روی کمیک-بوک‌ها ساخته شده‌اند حتی اگر متعلق به مارول هم نباشند. امیدوارم همه‌شان فوق‌العاده از کار دربیایند و اگر این اتفاق نیفتد ما همه خیلی ناامید و ناراحت می‌شویم چون مردم معمولا فرقی بین DC و مارول قائل نیستند.





برای دیدن عکسها و پوستر ها در اندازه واقعی روی آنها کلیک کنید .


The Dark Knight Rises  : Wallpaper



The Dark Knight Rises  : Poster


 

 


The Dark Knight Rises  : Cover