یک گزارش مفصل از تولید «هابیت» - مقاله های خواندنی
یک گزارش مفصل از تولید «هابیت» که بسیاری انتظار اکراناش را میکشند :
ریسک یک میلیارد دلاری پیتر جکسون
The Hobbit: An Unexpected Journey
«هابيت» يكي از مهمترين فيلمهايي است كه امسال منتظر اكرانش هستيم. با توجه به فيلمهايي كه تا به امروز اكران شدهاند، «هابيت» با توجه به پيشينه سازندهاش از گزينههاي مهم آكادمي اسكار امسال هم به شمار ميرود. بعد از پروژه پرهزينه و البته بسيار موفق سه قسمتي «ارباب حلقهها» باز هم پيتر جكسون سراغ اثر ديگري از جي.آر.آر تاليكن رفته كه همان حال و هواي اسطورهاي «ارباب حلقهها» را دارد.البته جكسون به دليل اختلافاتي كه با كمپاني برادران وارنر پيدا كرده بود در ابتدا از كارگرداني اين فيلم كناره گرفت اما بعد از مدتي گويا مسئولان استوديو كوتاه آمدند و به ياد جوايز اسكار بيشمار و صفهاي طولاني جلوي گيشه «ارباب حلقهها» افتادند و باز هم تصميم گرفتند كه كار را به جكسون بسپارند كه دنياي الفها، دورفها، هابيتها و جادوگران تالكين را خوب ميشناسد. حالا لشكري از فيلمسازان در نيوزيلند مشغول به كارند تا دنياي جي.آر.آر.تالكين را به واقعيت تبديل كنند. 99 دكور فيلمبرداري مختلف با استفاده از صدها تيرك چوبي ساخته شدهاند. جكسون به هاليوود ريپورتر گفته است:«سر طراحي دكور اين فيلم واقعا احساس كرديم كه ما مالكان سرزمين ميانه هستيم.»
يك تخته سنگ شيبدار كه دور تا دورش را پردههاي سبزرنگ عظيمالجثه فرا گرفتهاند، جايي است كه در آن يك جادوگر پير و 13 همراهش كه دورفهاي كوتاهقدي با ريشهاي بلند هستند، ايستادهاند. سكانسي از فيلم «هابيت» قرار است گرفته شود. بيلبو بگينز، قهرمان فيلم هم حضور دارد كه نقشاش را مارتين فريمن بازي ميكند. فريمن شايد براي مخاطبان سينما در سرتاسر جهان نام چندان آشنايي نباشد اما تماشاگران آمريكايي او را خوب ميشناسند. چون نقش واتسون را در سريال «شرلوك» محصول BBC بازي كرده است. البته وقتي قد و قامت ريچارد آرميتاژ بازيگر نقش تورين دورف را ميبينيد، بهنظرتان نميرسد كه او يك كوتوله باشد اما تا 14دسامبر، زماني كه قرار است «هابيت: يك سفر غيرمترقبه» سينماهاي جهان را فتح كند هنوز زمان باقي است و و آرميتاژ و بقيه دورفها به لطف تكنولوژي و حقههاي سينمايي دقيقا مانند يك كوتوله روي پرده سينما بهنظر خواهند رسيد. وقتي روي مانيتور تصويرهاي گرفته شده را ميبينيد متوجه ميشويد كه جادوگر واقعي كسي نيست جز پيتر جكسون. او توانست پيش از آنكه روي صندلي كارگرداني اين پروژه عظيم بنشيند بر بسياري از موانع و قيد و شرطها فائق بيايد. يكي از اين چالشها رقابت با خودش بود! سه گانه «ارباب حلقهها» بيش از 3 ميليارد دلار فروخت و قسمت پاياني آن، «بازگشت پادشاه» در سال 2003، موفق شد 11 اسكار را از آن خودش كند از جمله اصليترين جوايز آكادمي يعني اسكار بهترين فيلم و بهترين كارگرداني. (خوب يادم است وقتي برنده بهترين فيلمنامه غيراقتباسي روي سن رفت اولين چيزي كه گفت اين بود كه خدا را شكر كه پيتر جكسون در اين بخش نميتوانست نامزد جايزه اسكار شود وگرنه قطعا جايزه مال او بود!)
اگر قرار باشد امسال روي يك پروژه مطمئن سرمايهگذاري كنيد، آن پروژه قطعا فيلم «هابيت» خواهد بود. هيچ استوديويي تمايل نداشت با مشكلات زياد چنين فيلمي دست و پنجه نرم كند. (بخصوص هرچند در ابتدا اعلام شد كه «هابيت» در دو قسمت ساخته خواهد شد اما در نهايت اين فيلم هم تبديل به يك تريلوژي شده و قرار است دو قسمت بعدي آن سال 2013 و 2014 ساخته شوند.) نه تنها جكسون تمايل زيادي به كارگرداني اين فيلم نشان نميداد، خريد حقوق فيلم هم مشكل ديگري بود. با اين وجود فيلمبرداري «هابيت» به شكل معجزهآسايي شروع شد. فيلمها بر اساس رماني كه تالكين در سال 1937 نوشته و ساخته ميشوند. «هابيت» داستان ماجراجوييهاي بيلبو بگينز براي يافتن گنجي است كه توسط اژدها از آن نگهباني ميشود. از اين كتاب تالكين تاكنون بيش از 35ميليون نسخه در جهان فروخته شده است.
برداشت اول بازيگران كه تمام ميشود صداي جكسون در تمام صحنه ميپيچد(كه خوشبختانه به شدت مودب و خويشتندار است): «ممكن است لطفا دورفها موقع شروع اين صحنه ريتم تندتري داشته باشيد؟ بالاخره آنها دارند از دست مرگ ميگريزند. بايد آنقدر بدوند تا به نفسنفس زدن بيفتند. پس اين برداشت را دوباره ميگيريم با سرعت بيشتر و خستگي.» سرعت بيشتر و خستگي، ميتواند شعار فيلم «هابيت» هم باشد. در بندر آزاد شهر ولينگتون در نيوزيلند، جكسون 50 ساله استاد متواضع نقشهبرداري و بررسي موقعيتهاي جغرافيايي ممكن براي انتخاب لوكيشنهاي فيلم است. قلمرو پادشاهي او در حومه شهر، جايي با آب و هواي معتدل است. كارگاه وتا هم در همان نزديكي قرار دارد. وتا همان جايي است كه جلوههاي ديجيتال فيلمهايي چون «آواتار» و «خيزش سياره ميمونها» را انجام داده است. جكسون با استعداد و هوش درخشاني كه دارد در اين قلمرو مانيفست خودش را به تصوير ميكشد. او ميل و علاقه شديدي به كنترل و نظارت روي همه اجزاي فيلم دارد. البته نه به آن معني كه اهل همكاري و تشريك مساعي نباشد. مثلا وقتي در سال 2005 «كينگكونگ» را ميساخت، جكسون استوديوي يونيورسال را شوكه كرد وقتي فيلمي سهساعته تحويلشان داد چون مسئولان استوديو سر نسخه كوتاهتري قرارداد بسته بودند و قصد نداشتند بودجه اضافهتري هم بپردازند. 20 دقيقهاي كه جكسون به فيلم اضافه كرد، حدود 20ميليون دلار بهخاطر جلوههاي ويژه به هزينههاي فيلم اضافه كرده بود. جكسون هزينه اضافي را با استوديو نصف كرد و سهم سود خودش را از فيلم كاهش داد. مدير برنامههاي جكسون ميگويد: «البته اين داستان خيلي هم درام شگفتانگيزي نبود. او بياندازه علاقمند به كمك و همكاري است اما كار هم برايش خيلي جدي است يا نسخه نهايي كه دلش ميخواهد را بايد بيرون بدهد يا هيچ.»
البته جكسون از معدود كارگردانهايي است كه از حق ويژه يك مولف برخوردار است كه هزاران مايل دورتر از استوديوهاي هاليوود در انتهاي جهان همراه با همراهان و همكاران هميشگياش از جمله فرن والش(همسرش) و فيليپا بوينز(دوست قديمياش كه همكار فيلمنامهنويس و تهيهكننده هم هست) فيلمي كه دوست دارد را بسازد. ممكن است بهنظر برسد كه اين گروه كمي داراي تعصبات قبيلهاي هستند و حاضر نيستند كسي را به درون خودشان راه بدهند و فقط با هم كار ميكنند اما انگيزههاي آنها خالص است. مدير توليدي كه با جكسون و تيمش كار ميكند، ميگويد: «آنها عاشق سينما هستند و مثل ساعت كار ميكنند.» توضيح اينكه چرا برادران وارنر پذيرفتهاند يك ميليارد دلار روي اين پروژه سرمايهگذاري كنند، كار دشواري است. يك منبع آگاه ميگويد براي دو قسمت اول هر كدام 315ميليون دلار هزينه ميشود و اين تازه بدون دستمزد خود جكسون است كه پذيرفته ديرتر پولش را بگيرد. البته برخي از مسئولان استوديو اين رقم را بالا ميدانند و معتقدند چون فيلم در نيوزيلند توليد ميشود هزينهها را ميتوان تا 200 ميليون دلار هم كاهش داد.
ريچارد تيلور، رئيس خلاق كارگاه وتا كه سالهاست با جكسون و تيمش همكاري ميكند معتقد است كه با وجود پيچيدگيهاي داستان، جكسون تنها كارگرداني است كه ميتواند اين پروژه را به ثمر برساند: «پيتر با چشمان بسته روي صندلياش مينشيند و از نظر بصري كاملا فيلم را در ذهنش تصوير ميكند. توانايي او براي اينكه همه چيزهاي نامريي را در ذهنش كنار هم بچيند، فوقالعاده است. جكسون ميبيند كه چطور برخي چيزهايي كه در صحنه وجود ندارند و به عبارتي نامريي هستند ميتوانند جاهاي خالي صحنه را پر كنند. او فيلمساز بسيار باهوشي است.»
اين بار قرار است جكسون سرزمين ميانه را از لنزي متفاوت با «ارباب حلقهها» ببيند. او به روش ديجيتال و 3D فيلمش را ميسازد. همچنين تصميم جسورانهاي گرفته تا در هر ثانيه 48 فريم بگيرد كه در مقايسه با 24فريم در ثانيه تصاوير زندهتري ميدهد و مخاطب ميتواند كاملا شخصيتها را نزديك به خودش احساس كند. البته وقتي جكسون 10 دقيقه از فيلم را براي چند نفر از منتقدان نمايش داد آنها از تصاوير موجدار فيلم شكايت كردند. جكسون معتقد است طول خواهد كشيد تا مخاطبان به اين روش جديد عادت كنند. كار كردن با تكنولوژيهاي جديد به اين معناست كه جلوههاي ويژه به سبك قديمي ديگر كنار رفتهاند. ديگر لازم نيست از پرسپكتيوهاي اجباري براي بزرگتر يا كوچكتر نشان دادن اجسام و انسانها استفاده كنيم. اما براي كارگردان «هابيت» همه حقههاي سينمايي جالب هستند. خودش ميگويد: «اصلا بهخاطر جلوههاي ويژه بود كه عاشق سينما شدم.» تنها چيزي كه فعلا در مورد «هابيت» باعث نگراني جكسون شده، مصالح داستاني كار است. تالكين اين كتاب افسانهاي را براي بچهها نوشته بود اما جكسون احساس ميكند كه هنوز در جهان تاريكتر «ارباب حلقهها» حضور دارد. بايد ديد كه جكسون در چالش براي به تعادل رساندن اين دو دنيا موفق ميشود يا نه. تا ديدن نتيجه كار زمان زيادي باقي نمانده است.